Sunday, February 25, 2007

همسر احمد باطبی در بازداشت بسر میبرد/ابراز نگرانی عفو بین الملل از وضعیت احمد باطبی و همسرش


خويشاوندان احمد باطبی، زندانی سياسی ايرانی می گويند همسر او از بازداشت خود خبر داده و گفته که به دليل ارتباط با پزشکانی که دست به جرائمی همچون جعل سند در شهر گرگان زده اند دستگير شده است. برادر سميه بينات، همسر احمد باطبی به بخش فارسی بی بی سی گفته از کانالهای غيررسمی مطلع شده که خانم بينات در بازداشت نهادهای حکومتی است، هرچند مسئولان رسمی انتظامی و امنيتی دخالت مأموران خود در بازداشت او را رد می کنند و مسئولان اطلاعاتی می گويند احتمال دارد افرادی با استفاده از نام اداره اطلاعات خانم بينات را با خود برده باشند. خويشاوندان سميه بينات نيز با تسليم شکايتی به دادستانی گرگان، خواهان پيگيری وضعيت او شده و نهادهای انتظامی و امنيتی را به عدم پيگيری قضيه متهم کرده اند. سميه بينات، همسر احمد باطبی دندانپزشک است و در شهر گرگان در شمال ايران دوره خدمت موسوم به طرح را می گذراند. بنابر آنچه برادر او، ميعاد بينات به بخش فارسی بی بی سی گفته، افرادی که ظاهری شبيه به مأموران اطلاعاتی داشته اند سميه بينات را از ساعت هشت چهارشنبه شب (21 فوريه) در شهر گرگان با خود برده اند و او در تماسهايی که خانواده اش با وی گرفته اند ابتدا گفته که برای مأموريت به مشهد رفته اما فردای آن روز از بازداشت خود خبر داده است. ميعاد بينات می گويد بعداز ظهر پنجشنبه مردی با تلفن همراه شخصی سميه بينات با خانواده او تماس گرفته و گفته که از زندان زنان با آنان صحبت می کند و سپس گوشی تلفن را به خانم بينات داده که او گريه کنان از بازداشت خود خبر داده است. آن گونه که ميعاد بينات می گويد خواهرش گفته که دليل بازداشت او سياسی نيست بلکه اتهام او ارتباط با پزشکانی است که در شهر گرگان دست به جعل اسناد زده اند. به گفته ميعاد بينات لحن او به گونه ای بوده که سخنانش باورنکردنی به نظر می رسيده است. خويشاوندان سميه بينات در شرايطی از ربوده شدن او خبر می دهند که همسرش احمد باطبی، آن گونه که خانواده و وکيل مدافعش می گويند، در حالت جسمی و روانی نامناسبی به سر می برد و چند روز پيش از آنکه خبر ناپديد شدن همسرش را دريافت کند از زندان به بيمارستان شهدای تجريش در شمال تهران منتقل شده، هرچند مدیرکل زندانهای استان تهران وضعیت او را مساعد توصیف کرده است. با اين حال، آن گونه که ميعاد بينات می گويد، احمد باطبی پس از دريافت خبر ربوده شدن همسر خود دست به اعتصاب غذای خشک زده و از خوردن و نوشيدن خودداری می کند. همچنین سازمان عفو بين الملل در نامه ای سرگشاده از رهبر جمهوری اسلامی ايران خواست تا به وضعيت احمد باطبی، دانشجوی زندانی در اوين به سرعت رسيدگی کند. احمد باطبی که گفته می شود وضعيت جسمانی و روانی مناسبی قرار ندارد، يکشنبه شب برای درمان به بيمارستان شهدای تجريش منتقل شده بود اما از روز دوشنبه اول اسفند دوباره به زندان برگردانده شد. سازمان عفو بين الملل در این نامه که رونوشت آن را برای مسولان زندان اوين هم فرستاده است، ضمن ابراز نگرانی از وضعيت جسمانی احمد باطبی، از رهبر ايران خواسته بر اساس ماده ۲۹۱ قوانين کيفری ايران که به زندانيان اجازه می دهد از امکانات پزشکی بيرون از زندان استفاده کنند، به اين زندانی اجازه دهد که تحت مراقبت های پزشکی خارج از زندان قرار گرفته و امکان دسترسی به خانواده و وکيل خصوصی داشته باشد. در این نامه اين سازمان از آيت الله خامنه ای خواسته شده است که دستور برگزاری دادگاهی «صالح» برای احمد باطبی و ساير زندانيانی را صادر کند که بنا به این نامه «در شرايطی ناعادلانه»، محاکمه و زندانی شده اند. سازمان عفو بين الملل با اشاره به دستگیری سميه بينات، همسر احمد باطبی، از رهبر ايران صراحتا درخواست کرده است تا ضمن مشخص کردن محل نگهداری خانم بيات، به او اجازه دهد با خانواده اش بتواند تماس بگيرد و علاوه بر آن در صورت نياز بتواند از مراقبت های پزشکی برخوردار شود. نسخه ای از نامه سازمان عفو بين الملل به محمود احمدی نژاد، رييس جمهوری و آيت الله محمد شاهرودی، رييس قوه قضاييه هم فرستاده شده است. آقای باطبی از جمله دانشجويانی بود که در جريان اعتراض های دانشجويی تير ماه سال ۷۸ خورشيدی بازداشت شد و کماکان در زندان به سر می برد. به گفته خليل بهراميان، در زمان اتتقال باطبی به بیمارستان شهدا، پزشکان بيمارستان گفته بودند به دلیل حضور مستمر ماموران، آزادی عمل برای معالجه نداشته اند. اين وکيل دادگستری گفته بود: «احمد باطبی پس از آن به بيمارستان امام خمينی منتقل شد، اما بعد به بهداری زندان اوين برده شد.» بعد از دستگیری سميه بينات، همسر احمد باطبی در روز پنج شنبه سوم اسفند، برخی منابع داشنجويی از اعتصاب غذای خشک اين زندانی خبر داده اند.
برداشته شده از وبلاگ حماسه گنجي

Wednesday, January 31, 2007

شبح عراق بر فراز سياست بوش

نيويورک تايمز هفته آينده را مهم مي داند - چهارشنبه 11 بهمن 1385 [2007.01.31]
ديويد. اي. سنجر
در حالي که بوش و مشاورانش در حال تنظيم نحوه مقابله با ايران هستند، کم کم در مي يابند که کلمات و استراتژي آن ها هر چه بيشترشبيه سخنان چهار سال پيششان در مورد عراق از کار در مي آيد ؛ يعني هشدار نسبت به فعاليت هاي تروريستي و برنامه هاي هسته اي که پيش درآمدي بود بر جنگ عليه عراق.
آن ها دائم گوشزد مي کنند که اين بار موضوع فرق مي کند. نيکولاس برنز، معاون وزارت خارجه آمريکا و مذاکره کننده اصلي در مسائل ايران، روز جمعه گفت: "ما به دنبال جنگ با ايران نيستيم." اين سخنان تنها چند ساعت بعد از تکرار تهديد ايران توسط بوش به توقف "کشتار سربازان ما" و توقف توليد سوخت هسته اي گفته شد.
آقاي برنز، ضمن نقل قول از بوش، تاکيد کرد واشنگتن به دنبال "راه هاي ديپلماتيک است"، هر چند در حال اجراي استراتژي تهاجمي در عراق براي دستگيري ايرانيان و نيز در تنگنا ي مالي گذاشتن ايران براي احياي صنايع نفت است.
آقاي برنز اظهار داشت اين اقدامات جنبه دفاعي دارد و قصد تحريک ايران در آن نيست. وي گفت البته در پشت صحنه در دولت نيز بحث هايي در مورد اينکه آيا سياستي تهاجمي تر ايران را به عکس العمل وا خواهد داشت يا نه در جريان است. وزارت خارجه جانب احتياط را گرفته است ولي بسيار از "بازها" در پنتاگون و کاخ سفيد مي گويند افزايش نيرو هاي آمريکا در عراق بي اثر خواهد شد مگر آنکه ارتش آمريکا با قدرت از کمک ايرانيان به گروه هاي مسلح عراقي جلوگيري کند.
به نظر بسياري در واشنگتن، بخصوص منتقدين دموکرات بوش، رويکرد جديد به ايران همگي نشانه هايي از بهانه جويي براي جنگ را در بر دارد.
بعضي ها اين اقدامات را وسيله اي براي منحرف کردن افکار از وضعيت وخيم عراق مي دانند. از عراق به سمت کشوري که از گرفتاري هاي آمريکا براي گسترش نفوذ خود در منطقه استفاده مي کند.
گروهي ديگر تهاجم امروزي آمريکا را کوششي براي مقصر شناختن ايران در هرج و مرج عراق ارزيابي کرده اند. از مقامات رسمي و رئيس سازمان سيا گرفته تا وزير جديد دفاع به نقل از مقامات اطلاعاتي مي گويند ايران مواد منفجره پيچيده اي را براي نابودي مناطق سني نشين به عراق مي فرستند.
تا کنون مدرکي براي اين ادعا ارائه نشده است. قرار است هفته آينده ارتش آمريکا مهمترين حرکت خود را انجام داده و مواد و وسايل به دست آمده از حملات اخير را که دال بر حضور ارتش قدس ايران در پشت بسياري از حملات مرگبار است، به نمايش بگذارد.
در همين حال بعضي از مقامات دولت بوش اقرار کرده اند که اطلاعات مشابه آن ها در مورد عراق، پيش از شروع جنگ، چندان هم صحت نداشته اما همين ها تکرار اين اشتباه را در مورد ايران رد مي کنند و مي گويند: "واضح است که آن سابقه را در مورد ايران نمي توان به کار برد."
در همان حال که دولت در حال بيان اين ادعا ها در مورد ايران است، کمي آن طرف تر دادگاه در حال رسيدگي به گواهي کذب آي. لويس ليبي، ريئس ستاد قبلي ديک چني در مورد عراق است. دادرسي نشان مي دهد که ديک چني، مانند تني چند از مقامات، با دقت از ميان اطلاعات موجود تنها مواردي را که مي توانست عليه عراق به کار رود انتخاب کرد. حال بعد از چند سال، دولت آمريکا تاوان آن را پس مي دهد. اين بار حريف کشوري است که تواني به مراتب بيشتر از صدام حسين در سال 2003 براي پيشبرد يک برنامه هسته اي پيشرفته دارد.
دولت اکنون دلايل قاطعي براي اثبات اينکه ايران در جهت اوليد بمب هسته اي پيش مي رود در دست ندارد، ولي قرار است هفته ديگر شواهدي را مبني بر دخالت ايران در آشوب هاي عراق بر ملا سازد.
در مصاحبه هايي درهفته گذشته، مقامات پنتاگون و وزارت خارجه و کاخ سفيد تاکيد کردند هدف بوش در ايران سرنگوني دولت و ايجاد دولتي مشابه عراق نيست بلکه بيشتر سعي در وارد آوردن ضربات پراکنده به اين کشور است.
مقاماتي که با چگونگي اطلاعات جمع آوري شده براي آقاي بوش آشنا هستند، مي گويند ارزيابي آمريکا آن است که ايران خود را به چشم سردمدار جبهه اي براي بيرون راندن آمريکا از عراق و نهايتا از خاورميانه مي نگرد. ساير تحليل ها نيز حاکي از آن است که روسيه و چين هيچ گاه در تحريم عليه کشوري که با آن تجارت مي کنند شرکت نخواهند کرد و اگرآقاي بوش مي خواهد فشار هاي نظامي و اقتصادي به ايران وارد آورد بايد اين کار را خارج از چهارچوب سازمان ملل انجام دهد.
استراتژي حاصل اين ارزيابي آن بود که ايران را مجبورکنند محاسبه مجددي از هزينه-فايده مقابله با آمريکا انجام دهد. کوشش براي متوقف کردن بانک هاي اروپايي و ژاپني در کمک به بازسازي بخش نفت در ايران بخشي از اين حرکت است. پايين نگاه داشتن قيمت نفت نيز جزء ديگري از همين سياست است هر چند مقامات رسمي در برابر اين سئوال که آيا ديک چني يا سايرين در باره منافع احتمالي افزايش صدور نفت توسط عربستان سعودي براي پايين نگاه داشتن قيمت، به اين کشور قول هايي داده اند يا نه، سکوت کردند.
ولي بخش نظامي اين استراتژي بيشترين خطر را در بر دارد. يک مقام نظامي گفت دو ناو هواپيما بر و ناو هاي جنگي جانبي آن ها به خليج فارس گسيل شده اند "تا به ايرانيان بگويند ما متوجه شما هستيم." نيروهاي آمريکايي مجاز شدند که عليه نيروهاي ايراني در عراق اقدام کنند، حال آنکه هنوز شواهد کافي براي توطئه ايران بر عليه نيرو هاي آمريکا، که اين اقدام را توجيه کند، وجود ندارد.
مقامات آمريکايي اين اقدامات را صرفا دفاعي مي خوانند. آقاي برنز گفت: "مسلما ما بايد از منافع خود در خليج و عراق دفاع کنيم و جان سربازان خود را حفظ کنيم."
ليکن مقامات مذکور هنوز نگران اين هستند که ايران عقب نشيني نکند، يا يک فرمانده آمريکايي يا يک نظامي يا شبه نظامي ايراني دچار اشتباه محاسبه شود. هم کوندليزا رايس و هم آقاي گيتز، معاون وزارت دفاع، در باره اين خطرهشدار داده اند.
مقامات دولت مي گويند همه مشاورين بوش به استراتژي مقابله نيرومند تر با ايران راي مثبت داده اند، ليکن هنوز در مورد حد و حدود آن بحث مي کنند. برخي از متخصصين وزرات خارجه هشدار داده اند که درگيري آمريکاييان و ايرانيان در خاک عراق ممکن است باعث افزايش قدرت محمود احمدي نژاد شود چرا که توجه را از شکست وي در ايجاد شغل و حل مسائل اقتصادي به قيمت پيشبرد برنامه هسته اي، منحرف مي سازد.
در دراز مدت نيز اين بحث جريان دارد که آيا روزي اقدام نظامي براي مقابله با فعاليت هاي هسته اي ايران لزومي خواهد داشت يا نه. مقامات آمريکايي مي گويند فعلا توان مناسبي براي چنين عملياتي ندارند. يک مقام نظامي مي گفت: "مساله ايدئولوژي نيست؛ در حال حاضر نيرويي براي اين کار وجود ندارد چرا که همه نيرو ها درگير هستند."
در پنتاگون بحث در مورد هدف قرار دادن ايرانيان در عراق ادامه دارد. مي پرسند آيا توجيه آن اين است که آن ها بخشي از ارتش ايران هستند؟ يا آمريکاييان شواهدي دال بر وارد کردن اسلحه و ايجاد آشوب توسط آن ها يافته اند؟ از نظر عموم پاسخ اين سوالات محرمانه و طبقه بندي شده است. يک مقام رسمي بطور خصوصي گفت: "همه اين ها جاي بحث دارد."
تقابل ها در هفته آينده به احتمال زياد شدت خواهد گرفت. ايرانيان به آژانس بين المللي انرژي هسته اي گفته اند که از ماه فوريه توليد صنعتي اورانيوم را شروع خواهند کرد. با اين تاکيد که "ما با توليد بمب هسته اي سال ها فاصله داريم".
ولي اينکه آيا ايالات متحده بايد طرق ديپلماتيک را دنبال کند يا به شيوه هاي ديگر روي آورد بايد از همين حالا روشن شود. دموکرات ها، حتي در زماني که دولت را متهم به شکست در قبال ايران مي کنند، سعي دارند لحن خشن خود را در مورد ايران حفظ کنند. سناتور جان ادواردز در يک کنفرانس امنيتي اسرائيل گفت: "براي اطمينان از اينکه ايران به بمب هسته اي دست نيابد لازم است همه گزينه ها را، يا بهتر بگويم همه راه حل هارا دم دست داشته باشيم."
براي بوش مساله فقط راه حل نيست بلکه مشروعيت آن نيز مطرح است. با انفجارها و خونريزي هاي عراق وي تحت فشار هاي بيشتري است که موقعيت سياسي آمريکا را در خاورميانه از اين ضعيف تر نکند. در عين حال او نمي خواهد ايراني قوي تر از آنچه پيش از انتخاب وي بود بر جاي بگذارد.
منبع: نيويورک تايمز، 28 ژانويه
برداشته شده از روز آنلاين

Saturday, January 13, 2007

ايران در هفته‌اى كه گذشت: آيا تحولى در راه است؟

ايران آبستن تحولاتى تازه است. حمله نيروهاى آمريكائى به كنسولگرى ايران در اربيل، انفجار رازآميز در استان كرمان، تهديدهاى اسرائيل و تلاش گروهى از نمايندگان مجلس براى احضار احمدى‌نژاد، همه حكايت از افزايش فشار براى چنين تحولاتى دارند.
ساعاتى پس از اعلام سياست تازه جورج بوش براى بحران عراق، نظاميان آمريكائى، ضمن حمله به ساختمان كنسولگرى جمهورى اسلامى در اربيل، شش ديپلمات ايرانى را بازداشت كردند. بوش، در سخنرانى خود، جمهورى اسلامى را به دخالت در ناآرامى‌هاى عراق متهم كرد. پس، حمله به كنسولگرى نمى‌تواند با سياست تازه آمريكا بى‌ارتباط باشد.
آمريكا، در هفته‌هاى اخير، بر تلاش‌هاى خود براى به انزوا كشاندن جمهورى اسلامى افزود. تحريم بانك سپه، قطع معاملات كامرز بانك آلمان با بانك‌هاى ايرانى و فشار بر چين براى عدم انجام معاملات بزرگ نفت و كاز با ايران، نشان داد كه واشنگتن مصمم است جمهورى اسلامى را، براى تجديد نظر در سياست بين‌المللى خود، از هر سو به محاصره در آورد.
دستگيرى ديپلمات‌هاى ايرانى در اربيل نيز، مى‌تواند با هدف ايجاد هراس بيشتر صورت پذيرفته باشد. هراس از آن كه جنگ عليه ايران را، آمريكائى‌ها از درون خاك عراق آغاز كنند. با اعزام ۲۱ هزار و ۵۰۰ سرباز آمريكائى ديگر، تعداد نظاميان اين كشور در جوار خاك ايران به بيش از ۱۵۰ هزار نفر مى‌رسد. اين در حالى است كه ناوگان‌هاى جنگى نيز در سواحل جنوبى ايران به حالت آماده باش به سر مى‌برند.
آيا هراس از درافتادن به دام يك بحران بزرگ بين‌المللى ممكن است دولت ايران را به بازنگرى در برنامه‌هاى اتمى خود وادارد؟ در اين زمينه نشانه‌هائى آشكار شده است. محمود احمدى نژاد، پس از تحمل ضربه‌اى سخت در انتخابات شوراها و مجلس خبرگان، اكنون به احتمال زياد بايد خود را براى احضار شدن به مجلس آماده كند. گروهى از نمايندگان، كه سياست‌هاى احمدى نژاد را به زيان منافع ملى مى‌دانند، در اين راه مى‌كوشند.
از سوى ديگر، آغاز تحريم‌هاى بين المللى، به افزايش شديد قيمت‌ها انجاميده و روز به روز به نارضائى عمومى بيشتر دامن مى‌زند. در نتيجه، بسيارى از اصلاح طلبان كنار رانده شده از قدرت، براى نخستين بار جرات مى‌كنند كه سياست‌هاى اتمى دولت را مورد انتقاد قرار دهند و نسبت به خطرات بزرگى كه در راه است هشدار بدهند. اين منتقدان، پشت سر هاشمى رفسنجانى، كروبى و خاتمى سنگر گرفته‌اند كه پس از پيروزى غيرمنتظره احمدى نژاد، به يكديگر نزديكتر شدند.
به اين ترتيب، فشارهاى بين المللى ممكن است در آينده نزديك زمينه‌هاى پيروزى اعتدال بر افراطى گرى در ايران را مهيا كند. آنچه به نگرانى در زمينه سقوط ايران به ورطه يك بحران بزرگ دامن مى زد، گزارش‌هاى بى‌شمارى بود كه از اسرائيل رسيد. مهمترين اين گزارش ها به تحليل سالانه ”انستيتوى ملى مطالعات استراتژيك دانشگاه تل آويو” مربوط مى‌شد كه حمله به تاسيسات اتمى ايران را صريحا به سياستمداران توصيه مى‌كرد.
درست در اين شرايط، ناتوانى مقامات رسمى از ارائه توضيحى پذيرفتنى درباره انفجار بزرگ در رشته كوه‌هاى ”بارز” استان كرمان، به اين شايعه دامن زد كه اين انفجار، ممكن است ناشى از آزمايش لرزه نگارهائى بوده باشد كه آمريكا و اسرائيل براى ثبت آزمايش هاى هسته‌اى احتمالى ايران تدارك ديده‌اند.
در چنين اوضاع و احوالى، كوندوليزا رايس وزيرخارجه آمريكا بار ديگر اعلام كرد كه در صورت توقف غنى سازى اورانيوم، حاضر است با همتاى ايرانى خود به گفت و گوى مستقيم بنشيند. آيا فشارهاى همه جانبه، رهبران فعلى ايران را وادار نخواهد كرد كه اين پيام را جدى بگيرند؟
جواد طالعى
برداشته شده از صداي آلمان

بهترین راه مقابله با ايران

تحليل هرالد تريبون از وخامت اوضاع اقتصادی کشور - پنجشنبه 21 دی 1385 [2007.01.11]
برداشته شده از روز آنلاين
راجر استرن
ایران در بحرانی به سر می برد که بر اثر آن صادرات نفت این کشور در سال 2015 به صفر می رسد. چگونه کشوری که سومین صادر کننده نفت جهان است، صادراتش سالانه معادل 10 تا 12 درصد کاهش خواهد یافت؟
زیر ساخت های صنایع سنگین ایران برای حفظ بازدهی خود باید تعمیر و نگاهداری شوند. اصلی که در مورد صنایع نفت هم مصداق دارد چرا که بازده چاه های نفت هر سال کاهش می یابد. اگر چاه های جدیدی برای جایگزینی این کاهش وارد مرحله عملیاتی نشود، تولید افت خواهد کرد. و این همان اتفاقی است که به علت عدم سرمایه گذاری در ایران خواهد افتاد. چرا؟
از دید حکومتگران ايران بازده سیاسی کوتاه مدت سرمایه گذاری در نفت صفر است. آن ها نمی خواهند 4 تا 6 سال در انتطار بازده یک چاه بمانند. بدین ترتیب جمهوری اسلامی به عوض سرمایه گذاری مجدد بخشی از درآمد نفت در این صنایع، ترجیح می دهد آن را صرف هزینه های تشکيلات دولتی ناکارآمد کند. در همین حال حفظ سطح اشتغال در صنایع زیانده دولتی برای رژیم حیاتی است.
عامل دیگری که درآمد ناشی از صادرات نفت را تهدید می کند افزایش تقاضای داخلی است. این تقاضا نه تنها افزایش بلکه در حال انفجار است، و عامل اصلی آن هم یارانه سرسام آور برای مصرف بنزین و عرضه آن به قیمت 9 سنت است. این ارزانی و وحشت دولت از دست زدن به آن ، باعث رشد 6 درصدی مصرف در سال شده است که یکی از بالاترین رشد ها در دنیا است.
بنا بر این حکومت اسلامی شمع را از دو سر آن آتش زده است: تولید کمتر و مصرف بیشتر و بیشتر. بن بست سیاسی و اقتصادی به شیوه شوروی سابق عملادست یابی به هرگونه راه حل را غیرممکن کرده است.جمهوری اسلامی می تواند راه را برای سرمایه گذاری خارجی در صنعت بگشاید، دولت هم از این راه بیش از 70 درصد درآمد خواهد داشت اما چنین کاری صورت نمی گیرد و اگر هم دولت شروع کند شوقی برای آن وجود ندارد.
هر چند علائم یک بحران نفتی در ایران بسیارو آشکار ست ولی نه دولت بوش و نه مخالفین جمهوری اسلامی به آن توجه ندارند. حتی اصرار ایران بر برنامه هسته ای خود، که از نظر ایالات متحده پوششی است برای تولید تسلیحات هسته ای، نشانه ای از افت تولید نفت است.
دولت ایالات متحده ادعا می کند دولتی به ثروتمندی دولت ایران با درآمد های نفتی نیازی به انرژی هسته ای ندارد. هر چند ایران به دلیل مخفی نگاه داشتن برنامه هسته ای خود مقصر است ولی این تقصیر نباید باعث شود که ادعا کنیم تمامی ادعا های ایران بی پایه است.
در عالم واقع اکثر نیروگاه های برق ایران نفتی یا گازی هستند. انرژی ناشی از نیروگاه هسته ای که روسیه در حال تکمیل آنست، مقداری از نفت را هم آزاد خواهد کرد تا صادر شود. تعمیر نیرو گاه های کهنه ایران کمتر از ساختن نیروگاه های هسته ای کار نمی برد. در اين جاست که آماده شدن نيروگاه هسته ای نوعی يارانه غیر مستقیم به شمار رود که روسيه به ايران می پردازد.
از سوی ديگر سرمایه گذاری در ایران آنقدر نگران کننده شده و جذابیت خود را از داده که حتی دولت های تشنه انرژی نیز از آن دست شستند. مانند شرکت ژاپونی اینپکس که به تازگی قرارداد هفت ساله خود را در دشت آزادگان ترک کرد. اگر ایران شرایط بهتری فراهم می کرد امروز نفت آزادگان به بازار آمده بود.
نشت نفت نشانه دیگری از مشکل صنعت نفت ایران است. بر اساس گزارش یک روزنامه دولتی در ایران میزان این نشت حدود 6 درصد کل تولید است.
این شیوه اداره اقتصاد باعث می شود پول و نفت هر دو به هدر روند. برای دولتی مثل دولت احمدی نژاد مشکلات صنعت نفت ایران خبر خوش به شمار می آید. حتی تصمیم شورای امنیت سازمان ملل برای مقابله با ایران نیز علامت خوبی به شمار می آید. لیکن خسارتی که ایران به خود می زند به مراتب بیشتر از هر گونه تحریم اقتصادی است. تحریم ایران ممکن است عملا باعث روی گردانی مردم ايران از دولت های مخالف نظام شود و رسانه های حکومتی تحريم ها را دلیل مصائب اقتصادی جا بزنند.
در حالی که واقعيت اين است که حکومت دينی در نابود ساختن اقتصاد ایران موفق بوده و بهترين راه آن است که آن ها به حال خود گذاشته شوند تا کارشان را به پايان برسانند. حمله به ایران باعث فرار رژیم از زیر بار مسئولیت فاجعه اقتصادی کشور می شود. از آن بدتر چنین حمله ای باعث وحدت ایرانیان در پشت سر دولت هوادار تروریسم خواهد شد. به این دلیل شاید بهترین کار در مورد ایران هیچ کاری نکردن باشد.

Friday, December 29, 2006

آثار قطعنامه اخير و سياست دولت ايران


اهميت قطعنامه اخير شوراي امنيت عليه ايران در چيست؟ اگر فقط به مفاد اقدامات تحريمي توجه كنيم، به نظر مي‌رسد كه آثار اين تحريم‌ها به خودي خود بر ايران چيز چندان مهمي نيست، اما واقعيت به گونه ديگري است
زيرا اهميت اين قطعنامه در مصاديق تحريم نيست و غربي‌ها براي انجام اين نوع تحريم‌ها، وقت خود را صرف نمي‌كنند، چرا كه از مدت‌ها قبل تحريم‌هاي شديدتري را به صورت غيررسمي و اعلان نشده عليه ايران وضع كرده‌اند، تحريم‌هايي كه بعضاً موجب افزايش قيمت كالاهاي وارداتي تا حدود 10 درصد شده است. بنابراين آثار قطعنامه اخير را بايد وراي موارد تحريم شده فعلی جستجو كرد.اولين اهميت قطعنامه اخير قرار گرفتن ايران در ذيل عنوان تحريم شوراي امنيت است، فارغ از اين كه مفاد تحريم چه باشد، اطلاق چنين عنواني به هر كشور معرف بي‌ثباتي سياسي بين‌المللي آن كشور است و كليه كشورها و شركت‌ها خارجي را در تعامل اقتصادي و غيراقتصادي با ايران دچار احتياط مي‌كند، و به معناي دقيق كلمه ضريب ريسك همكاري با ايران را افزايش خواهد داد. چنين تحولي از يك سو موجب كاهش سرمايه‌گذاري در ايران مي‌شود، موضوعي كه وزير نفت دولت موجود به صراحت اعلان كرد كه طي دو سال گذشته سرمايه‌گذاري خارجي در اين صنعت عملاً منتفي شده است، و مهمتر از اصل سرمايه‌گذاري، محروم شدن از تكنولوژي كشورهاي ديگر است، و اين امر باز هم در صنعت نفت تأثيرات بيشتري دارد و با توجه به استهلاك منابع نفتي ايران و نيز افزايش مصرف داخلي، توليد نفت و سهم صادرات آن به مرور كم شده و كل درآمدهاي دولت و كشور از آن متأثر خواهد شد. مشابه اين وضعيت در كليه بخش‌هاي صنعتي نيز كمابيش رخ خواهد داد. تأثير ديگر افزايش ريسك یک کشور تحریمی بودن، بالا رفتن هزينه‌هاي بيمه‌اي و بانكي و مبادلاتي ايران با جهان خارج است كه نه تنها موجب تأخير در روند اقتصادي كشور مي‌شود، بلكه هزينه‌هاي ارزي را براي كالاي معيني افزايش مي‌دهد كه به تورم داخلي منجر خواهد شد.اهميت ديگر قطعنامه اخير، اجماع جهاني است. قطعنامه قبلي كه صرفاً يك دستور بود با 14 رأي موافق و يك رأي مخالف تصويب شد، اما قطعنامه اخير كه شامل تحريم مي‌شود با هر 15 رأي اعضاي شوراي امنيت تصويب شد. دولت ايران كه مي‌كوشيد بگويد هيچ اجماعي عليه آنان وجود ندارد، اكنون در برابر وجود اين اجماع چه خواهد گفت؟ در صورتي كه مجموعه كشورهاي شوراي امنيت را با كل جهان مقايسه كنيم، علي‌القاعده بيش از 90 درصد اقتصاد جهاني، و حتي بيش از 60 درصد جمعيت جهان در اين كشورها هستند، و بقيه هم كه نيستند، را نمي‌توان در جانب دولت ايران قرار داد، و ترديدي نيست كه حتي اگر چنين قطعنامه‌اي در مجمع عمومي هم تصويب مي‏شد، بعيد بود كه تعداد مخالفانش بيشتر از تعداد انگشتان دست شود. چنين اجماعي دولت ايران را در انزواي شديد بين‌المللي قرار مي‌دهد، فراموش نكنيم كه در اوج سالهای پس از انقلاب و سياست‌هاي راديكال ايران در آن زمان، هم هيچگاه اجماعي حتي نسبي عليه ايران شكل نگرفت، زماني كه ايران هم در افغانستان با روس‌ها تقابل داشت و هم در خاورميانه با آمريكايي‌ها، اما امروز كه هم در عراق و افغانستان كمابيش همراه آنان هستيم و هم با روس‌ها همكاري داريم و حتي چچن را هم ناديده مي‌گيريم و هم با چين روابط گسترده‌اي داريم، در عين حال با چنين اجماعي عليه ايران مواجه شده‌ايم.اهميت بعدي قطعنامه در اين است كه تحريم مذكور گام اول از مجموعه گامهای در راه است. اگر ايران پاسخي مناسب به آن ندهد، طبعاً گام‌هاي بعدي شوراي امنيت شكل خواهد گرفت، و اين قطعنامه هم چيزي نيست كه به فراموشي سپرده شود. و در واقع پرونده ايران به عنوان كشوري كه صلح و امنيت جهاني را در خطر قرار داده است، همواره روي ميز شوراي امنيت است، و سازمان ملل كميته خاصي را براي اجراي مفاد قطعنامه تعيين كرده و به صورت زمان‌بندي شده نتايج را به شوراي امنيت گزارش خواهد داد. صرف اين كه شوراي امنيت ايران را خطري براي صلح و امنيت جهاني قرار دهد و همواره چنين ايده‌اي را زنده نگاه دارد و گاه و بيگاه در اين زمينه خبر رساني كند، براي جامعه و كشور ايران خطرناك و ضرر رساننده است. ادامه چنين وضعي ايران را در موقعيتي دشوار قرار مي‌دهد، و كافيست كه دولت ايالات متحده يا غرب شرايط جهاني را براي اقدامات ديگري عليه ايران آماده ببينند، در اين صورت زمينه سياسي چنين اقداماتي از پيش فراهم شده است.اما دولت ايران در برابر اين اقدامات چه خواهد كرد؟ به نظرم كافيست به سمينار هولوكاست توجه كنيم. فهم دولت ايران در اجراي اين سمينار علی القاعده از سه حال خارج نبود و نيست. اول اين كه دولت مي‌دانست با انجام اين كار آن هم به دست نهاد رسمي سياست خارجي، دولت‌هاي غربي و جهان را تحريك كرده تا برخوردي تندتر با ايران اتخاذ كنند. حالت دوم هم اين است كه دولت چنين دركي را نداشته و فكر مي‌كرده كه اصولاً رابطه‌اي ميان اين دو مقوله وجود ندارد. و بالاخره حالت سوم اين است كه دولت ايران تصور مي كرده كه با برگزاري اين سمينار غرب را به عقب‌نشيني وادار مي‌كند.طبيعي‌ترين احتمال، حالت اول است، زيرا هر فردي كه اندكي با الفباي سياست جهاني آشنا باشد، اين مسأله را مي‌فهميد، و قطعاً در وزارت‌خارجه‌اي با آن همه طول و عرض، كارشناساني پيدا مي‌شوند كه اين امر را به وضوح بفهمند و توضيح دهند. اما حالت دوم بدترين حالت ممكن است، زيرا چنين دولتي كه از فهم بديهيات غافل است، طبعا در تمام زمينه‌ها دچار اين كج‌فهمي مي‌شود و لذا صرفاً بايد دعا كرد كه خداوند آخر و عاقبت مردم تحت مديريت چنين دولتي را ختم به خير گرداند، زيرا كه از دست كس ديگري كاري بر نخواهد آمد!! و حالت سوم هم فرض خوشبينانه‌اي است كه اگر صحيح باشد، بدیهی است که بايد به تغيير سياست دولت منجر شود. زيرا اكنون آشكار شده كه چنين استنباطي غلط بوده، اما مشكل كوچكي وجود دارد كه دولت موجود عادت به پذيرش خطا و اصلاح امور ندارد و طبعاً حتي اگر حالت سوم هم باشد، بيش از پيش معتقد مي‌شود كه اگر غربي‌ها الآن كوتاه نيامدند، بعداً عقب‌نشيني خواهند كرد!!از شما چه پنهان كه من شخصاً نمي‌دانم كه كدام حالت درباره دولت فعلي صادق است، چون براي تأييد هر سه مورد آن قرائن و شواهدي وجود دارد، و لذا به حالت چهارم مي‌رسيم (که این حالت فقط در ایران یافت می شود)كه هر سه گزينه صحيح است. و اينجاست كه خطر اصلي رخ مي‌دهد، زيرا اين سه گزينه هر كدام منافع و مضاري دارند، و حتي هر كدام راه برون‌رفتي را نيز نشان مي‌دهند، اما تركيب اين سه گزينه، راهي است كه هيچ يك از منافع سه گزينه قبلي را ندارد، و تمامي مضار آن را يك‌جا در بردارد.نمي‌دانم يادتان هست يا خير، يادداشتي نوشتم كه يك‌دست شدن نه بلكه، يك‌سطح شدن مسأله اصلي حكومت ماست، و اكنون مي‌بينيد كه همه اجزا با يكديگر سازگار و يك سطح هستند، نمايندگاني كه پس از گذشت هفته‌ها، به ياد انتقاد از سمينار هولوكاست افتاده و در حالي كه بنيان‌هاي اقتصادي و سياست خارجي و نظام انتخاباتي بر اثر سیاستهای غلط جاری در چالش‌هاي جدي قرار دارند، مشغول تصويب طرح دو فوريتي اصلاح ساعات كار بانك‌ها(!!) و يا كم كردن از رقباي احتمالي آينده براي انتخابات مجلس يا... هستند، طبعاً در سازگاري تمام با دولت موجودهستند و يكديگر را در اين يك سطحي اصطلاحاً رزونانس (تشديد) مي‌كنند.
ضمیمه:برای اطلاع دوستان مواد 39 40 41 منشور ملل متحد را در اینجا عینا می آورم.چون بیانیه اول شورا امنیت تقریبا بر اساس ماده 39 صادر شد و قطعنامه اول علیه ایرا حدودا بر اساس ماده 40 صادر شده است قطعنامه فعلی علی الاصول بر اساس ماده 41 است که ادامه آن نیز روشن است.
فصل هفتم-اقدام در موارد تهدید علیه صلح-نقض صلح و اعمال تجاوز
ماده 39ـ شوراي امنيت وجود هرگونه تهديد عليه صلح (نقض صلح) يا عمل تجاوز را احراز و توصيه‌هايي خواهد نمود يا تصميم خواهد گرفت كه براي حفظ يا اعاده صلح و امنيت بين‌المللي به چه اقداماتي بر طبق مواد 41 و 42 بايد مبادرت شود.ماده 40ـ به‌منظور جلوگيري از وخامت وضعيت، شوراي امنيت مي‌تواند قبل از آن‌كه بر طبق ماده 39 توصيه‌هايي بنمايد يا درباره اقداماتي كه بايد معمول گردد تصميم بگيرد، از طرف‌هاي ذينفع بخواهد اقدامات موقتي را كه شوراي امنيت ضروري يا مطلوب تشخيص مي‌دهد انجام دهند.اقدامات موقتي مذكور به حقوق يا ادعاها يا موقعيت طرف‌هاي ذينفع لطمه‌اي وارد نخواهد كرد. شوراي امنيت تخلف در اجراي اقدامات موقتي را چنان‌كه بايد و شايد در نظر خواهد گرفت.ماده 41ـ شوراي امنيت مي‌تواند تصميم بگيرد كه براي اجراي تصميمات آن شورا مبادرت به چه اقداماتي كه متضمن به‌كارگيري نيروي مسلح نباشد لازم است و مي‌تواند از اعضاي ملل متحد بخواهد كه به اين قبيل اقدامات مبادرت ورزند. اين اقدامات ممكن است شامل متوقف ساختن تمام يا قسمتي از روابط اقتصادي و ارتباطات راه‌آهن،
دريايي، هوايي، پستي، تلگرافي، راديويي و ساير وسايل ارتباطي و قطع روابط سياسي
منبع : سایت عباس عبدی

Sunday, December 10, 2006


ذ19آذر روز جهاني حقوق بشر را گرامي ميداريم

Thursday, December 07, 2006

دانشگاه زنده است


پاسداشت 16 آذر در دانشگاه تهران - پنجشنبه 16 آذر 1385 [2006.12.07]
دانا شهسواريdana.shahsavari@gmail.com
در همه سو حضور نيرو هاي انتظامي و لباس شخصي و بسيجي به چشم مي خورد. نيروهاي امنيتي دور تا دور دانشگاه را محاصره كرده بودند. هر حرکتي را زير نظر داشتند. حتي به عابران هم که مشکوک مي شدند، آنان را متوقف مي کردند و علت حضورشان را مي پرسيدند. برخي كه از ديد آنان، پاسخ قانع كننده اي نداشتند به سرعت دستگير مي شدند. اين حضور نظامي، به علت تجمع دانشجويان دانشگاههاي تهران در دانشكده فني دانشگاه تهران، در پاسداشت روز دانشجو بود.
حضور نيروهاي امنيتي تقريبا از ساعت 11 و نيم پر رنگ تر شد، در همه جا بودند، گرداگرد دانشگاه، در خيابانهاي انقلاب، قدس، پورسينا وخيابان 16 آذر. متر به متر يک مامور و همه براي ايجاد حلقه محاصره دانشگاه. تعدادشان به جلوي سر در اصلي دانشگاه که مي رسيد ديگر حضوري تمام نظامي بود. تقريبا جلوي هر كدام از در ها حدود دويست مامور مجهز به باتوم، دستبند، كلاه كاسكت، و چند تني هم اسلحه mp5 حضور داشتند تا مبادا دانشجويان به صورت سازماندهي شده از دانشگاه بيرون بيايند. با اين حال هجوم دانشجويان به در 16 آذر موجب شكستن در شد؛ ولي ماموران نيروي انتظامي بلافاصله با دستگاه جوشي كه از قبل آماده داشتند، دست به کار شدند و در جلوي چشم دانشجويان خشمگين دوباره جوش داده شد.
در جنوب و غرب دانشگاه، يعني در خيابان انقلاب و 16 آذر نيز ماموران زيادي كه بيشترشان افسر بودند، مردم را متفرق مي کردند و اجازه ايستادن نمي دادند. حتي به چند كتابفروشي نيز تذكر داده شد که افرادي را كه جلوي ويترين جمع مي شدند، متفرق کنند.
شهر در دست موتورسواران
در ضلع جنوبي خيابان انقلاب، مقابل در اصلي دانشگاه تهران صف طويلي از اتومبيل هاي شخصي ايستاده بودند كه در هر كدام افرادي با بي سيم نشسته بودند و مدام گزارش مي كردند. همه آنان لباس شخصي بودند.موتور سواران متعددي نيز در جاي جاي اطراف دانشگاه بخصوص در خيابان انقلاب و 16 آذر با موتور هاي" تريل"، "پولسار"، "bmw" و موتور هاي هوندا و سوزوكي چهار سيلندر درحال گردش به دور دانشگاه بودند. راكبان موتور هاي چهار سيلندر افرادي كاملا پوشيده با لباسهاي تمام چرم و كلاه كاسكت مخصوص بودند و دردست راكب پشتي نيز بي سيمي وجود داشت.آنها به هيچ كسي، حتي مامورين و لباس شخصي ها توجهي نمي كردند، راه خودشان را مي رفتند و هرگز نمي ايستادند.
همچنين در كوچه هاي خيابانهاي اطراف دانشگاه از جمله كوچه بهنام، راهنما، فخر رازي، 12 فروردين، دانشگاه ژاندارمري و... نيروهاي زيادي بصورت صف و پشت سر هم به حالت آماده باش حضور داشتند تا در صورت لزوم وارد عمل شوند، تعداد آنها را نمي شد تخمين زد، شايد در هر كوچه بالغ بر 300 نفر.
در اين كوچه ها همچنين تعداد زيادي اتوبوس، ميني بوس، خودروي ون، تويوتا هاي نيروي انتظامي و لندكروزر هاي وزارت اطلاعات به چشم مي خورد. تعداد اين اتومبيل ها هم بسيار زياد بود بطوريكه بازشناسي برخي از آنان از اتومبيل هاي شخصي مشكل بود.
ماموران در پاره اي اوقات با مردم درگير مي شدند. در همه موارد هم رفتارشان خشن و همراه با توهين و بر زبان راندن کلمات رکيک بود. مثلا وقتي يكي از ماموران جواني را دستگير كرد، سرهنگي كه آنجا بود بلند گفت: "ببر به ماشين اطلاعات تحويل بده اين بي پدر مادر را".
به خودتان رحم كنيد
اما در همين حين بودند برخي ديگر از مامورين که آهسته، و به گونه اي كه مامورين ديگر متوجه نشوند به رهگذراني كه مي ايستادند مي گفتند: "برويد، زود تر برويد، به جواني خودتان رحم كنيد، اينها امروز دستور دارند هر كاري كنند تا جو متشنج نشود، شما را به خدا قسم برويد".
در همين حال دوربين به دست هاي زيادي بدون هيچ نگراني و محدوديت مشغول فيلمبرداري از دانشجويان و همچنين از مردمي كه لحظه اي مي ايستادند بودند. از جمله دوربين صدا و سيما و شبكه سحر و البته دوربين هايي بي نام.
آنها بر تمام در هاي دانشگاه قفل و زنجير ده بودند و اجازه ورود و حتي خروج هم نمي دادند. به بسياري از مراجعين مي گفتند دانشگاه تا شنبه تعطيل است! حتي به برخي كه براي پيگيري امور دانشجويي خود از شيراز وكردستان آمده بودند، نيز همين جواب را مي دادند: دانشگاه تا شنبه تعطيل است. البته بسياري از كلاسها نيز به دستور مديريت دانشگاه تعطيل شده و ليست دانشجويان را به انتظامات داده بودند تا آنان را به دانشگاه راه ندهند.
در مقابل، براي آنکه مردم نبينند در داخل دانشگاه چه مي گذرد، 11 اتوبوس شركت واحد را پشت سر هم در مقابل در اصلي قرار داده بودند. صفي از مانع آهني در برابر نگاه کنجکاو و نگران مردم. مردمي که دانشجويان در پشت درهاي قفل زده اصلي دانشگاه، پلاکاردهاي خود را به سوي آنان بالا گرفته بودند تا ببينند و بدانند که فرزندشان چه مي گويند.
مردم نمي ديدند، اما مي شنيدند که دانشجويان فرياد مي زنند: "مي كشم، مي كشم، آنكه برادرم كشت"، "دانشجو، دانشجو، اتحاد اتحاد"، "پينوشه، پينوشه ايران شيلي نمي شه"، "رئيس انتصابي نمي خواهيم" و... در اينجا لباس شخصي ها و مامورين نيروي انتظامي كه روي لباس برخي از آنها نوشته بود "پليس كوهستان" کوشيدند مردم را متفرق کنند. از اين رو چند مورد درگيري رخ داد كه طي آن تعدادي كه اغلب جوان بودند دستگير شدند.
يكي از ماموران زير لبي به عابري که به اصرار مي خواست بداند بر سر دستگير شدگان چه مي آيد، گفت: "آنها به پليس امنيت تهران تحويل مي شوند و پليس امنيت هم آنان را به عشرت آباد منتقل مي كند." بعد با لحن اندوهگيني افزود: " بقيه اش ديگر با آنان است، ما فقط وظيفه داريم كنترل كنيم".
وي اغلب نيروهاي انتظامي حاضر را از نيروهاي "پليس امنيت" خواند و پچ پچ کرد: "از ما نيستند اينها."در خيابانهاي اطراف چند روحاني نيز با محافظ حضور داشتند. روحانيوني که با يک دست عمامه هايشان را گرفته بودند و با دست ديگر بي سيم .
يك ساعت پس از آغاز مراسم حضور نيروهاي بسيج با لباس بسيجي و نيز بي سيم، حضور غالب بود.
دانشگاه زنده است
اما در داخل؛ دانشجويان قصد گراميداشت روز 16 آذر را داشتند.
اين مراسم كه با اعلام قبلي و فراخوان دفتر تحكيم وحدت و تشكل هاي دموكراسي خواه دانشجويي و تحت عنوان "دانشگاه زنده است" آغاز شد در پي آن بود تا با گراميداشت روز دانشجو و روز آسماني شدن "سه آذر اهورايي" انتقادات خود به نوع مديريت دانشگاهها در دو سال گذشته را هم بيان كند.
تجمع اين دانشجويان كه تعداد آنان بين 700 تا 2هزارنفر تخمين زده شد، طبق اعلام قبلي در حدود ساعت 12 و 20 دقيقه در مقابل دانشكده فني دانشگاه تهران آغاز شد.
دانشجويان با خود پلاكاردهاي متعددي حمل مي كردند كه بر روي آنها جملاتي ازقبيل "در راه آزادي جز زنجيرهامان چيزي براي از دست دادن نداريم"، "اسانلو، زرافشان آزاد بايد گردند"، "كردستان، گورستان فاشيسم"، "از آسمان دانشگاه گر تير فتنه بارد، جنبش ادامه دارد"، "گزينش دانشجو ملغي بايد گردد"، "بر سينه دانشجو، ستاره افتخار است"، "بر پا خيز از جا كن بناي كاخ دشمن"، "مرگ بر استبداد"، "دانشجو مي‌ميرد ذلت نمي‌پذيرد" و... ديده مي شد.
در ابتداي اين تجمع دانشجويي، آرمين سلماسي از فعالان دانشگاه اميركبير ضمن سخناني گفت: "ما در سالروز 16 آذر به دعوت دفتر تحكيم وحدت گردهم آمده‌ايم تا صداي ظلم‌ستيزي ملت را به گوش جهانيان برسانيم".
در ادامه علي نيكونسبتي، عضو شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت طي سخناني اظهار داشت: "خوشحاليم از اينكه گروه‌هاي مختلفي از دانشجويان گردهم آمده‌اند تا فرياد اعتراض سر دهند.ما در اينجا اعلام مي کنيم که به علت محدوديت فعالان دانشجويي و تشكل‌هاي دانشجويي در دانشگاه خواستار بركناري وزير علوم و پاسخ‌گويي رييس دولت هستيم".
نيکونسبتي ادامه داد: "ما بارها خواستار مجوز براي اين برنامه بوديم، و اعلام کرديم به هر نحو ممکن برنامه را برگزار خواهيم کرد و عليرغم تمام کارشکني ها اين برنامه را امروز برگزار کرديم".
نيکونسبتي در ادامه با بيان اينکه استبداد سياسي بايد از بين برود گفت: "وزير علوم از وابستگان باهنر، نماينده مجلس، است و به خاطر اين وابستگي به اين سمت منصوب شده و همين مسئله باعث مي شود کسي به او اعتراضي نکند".
علي نيکونسبتي، سپس گفت: "از آقاي خامنه اي مي پرسم بر اساس کدام قانون يک دانشجو در زندان مي ميرد؟"
در ادامه برنامه سهراب کريمي، بيانيه فعالين کرد را قرائت کرد. و پس از آن يکي از فعالين دانشجويي دانشگاه تهران به قرائت بيانيه جمعي از فعالين دانشجويي چپ پرداخت.
در ادامه اين مراسم وحيد عابديني، از اعضاي انجمن اسلامي دانشگاه تهران، به سخنراني پرداخت. عابديني در سخنان خود گفت: "خواسته ما اين است که رئيس دانشکده و دانشگاهمان انتخابي باشد، خواسته ما اين است که کميته انضباطي با فعالين دانشجويي برخورد نکند، خواسته ما اين است که نشريات دانشجويي آزاد باشند، ما خواستار حق تدريس و تحصيل آزادانه ايم".
"عابديني در پايان خواستار حاکم شدن دموکراسي و آزادي در دانشگاه شد".
در ادامه علي عزيزي، نايب دبير انجمن اسلامي پلي تکنيک، ضمن سخناني گفت: "دانشجويان سه ستاره، دوستان ما بودند که به خاطر دفاع از حقوق ما اکنون در ميان ما نيستند و اين بزرگترين ننگ براي دولت احمدي نژاد است".
عزيزي در ادامه با اشاره به اينکه تخريب ساختمان هاي انجمن هاي اسلامي دانشجويان تخريب پايگاه هاي انتقاد به دولت و حاکميت است، افزود: "انجمن هاي اسلامي فراگيرترين تشکل هاي دانشجويي در سراسر کشور هستند و ننگ برخورد با اين تشکل ها بر دامن وزير علوم هست و به راحتي پاک نمي شود".
عزيزي در ادامه انتصاب روساي دانشگاه ها را "تحميل و توهين" به دانشگاه دانست و گفت: "هر گونه تحميل بر فضاي آزاد دانشگاه محکوم به شکست است".
عزيزي در ادامه با بيان اينکه احمدي نژاد از دانشجويان بسيجي خواسته تا فرياد بزنند تا او بتواند راحت تر دانشگاه ها را قلع و قمع کند، گفت: "اين بار ما بر آن ها فرياد مي زنيم".
سخنران بعدي اين تجمع مهندس سياسي راد، از پيشکسوتان انجمن اسلامي پلي تکنيک، بود. سياسي راد در سخنان خود گفت: "ما امروز اينجا جمع شده ايم تا از حقوق همه قشرها بر مبناي اعلاميه جهاني حقوق بشر و حقوق شهروندي دفاع کنيم. ما خواستار استقلال دانشگاه ها، آزادي زندانيان سياسي، تضمين حقوق سياسي و حقوق شهروندي همه آحاد ملت ايران هستيم".
در ادامه برنامه بيانيه کميسيون زنان دفتر تحکيم وحدت توسط نيلوفر گلکار، عضو اين کميسيون قرائت شد. در اين بياينه آمده است: "کميسيون زنان تحکيم، افزايش فشار ها و برخورد با دختران دانشجو، محروميت از تحصيل و احضارهاي پياپي آنها به کميته هاي انضباطي را محکوم مي کند و يادآوري مي نمايد که دختران علاوه بر استبداد، قرباني مردسالاري نيز هستند و مشکلات خاص خود را دارند که تنها ناشي از جنسيت آنهاست. افزايش برخورد در زمينه پوشش دختران، فشار بر دختران در رابطه با ساعات ورود و خروج به خوابگاه ها، توزيع نابرابر امکانات ورزشي، تفريحي و آموزشي به دليل تفکيک جنسيتي محيط هاي دانشجويي، اعمال سهميه بندي جنسيتي در پذيرش دانشگاه ها که به صورت مخفيانه اعمال مي گردد، سياست هاي پنهان در زمينه ي عدم پذيرش زنان به عنوان اعضاي هيئت علمي و پست هاي مديريتي در دانشگاه از جمله مسائلي است که پي گيري جداگانه مسائل زنان را ضروري مي سازد".
تقي رحماني، عضو شوراي فعالان ملي ـ مذهبي نيز در ادامه اين تجمع طي سخناني با بلند گوي دستي گفت: "دانشگاه خاستگاه بحث‌هاي آزادي‌خواهانه و عدالت‌طلبانه است. سه دانشجوي شهيد 16 آذر هم براي اين هدف‌ها كشته شدند".
حركت يكباره نه
رحماني افزود: "حركت بايد استمرار داشته باشد نه اينكه يك بار حركت كنيم و بعد خاموش بمانيم. گوش كنيد اين تجربه كسي است كه 33 سال فعاليت سياسي كرده، و 14 سال آن را در زندان به سر برده است. ما نياز به گفت‌وگو و تحمل مخالف داريم. درست است كه ما آسمان پرستاره‌اي داريم اما زمين ما تاريك است. مي‌شود يك شعار داد و كار را تمام كرد اما بايد ديد كه نتيجه‌اش چه مي‌شود".
وي در ادامه با اشاره به شقه شقه شدن جنبش دانشجويي گفت: "دانشجو بايد خاستگاه تعاملات باشد. يك طرفه كردن شعارها به جايي نمي‌رسد. اگر دانشگاه نتواند فضاي گفت‌وگو را فراهم كند، ناچارا بايد شاهداين گونه مراسم ها و در اين شرايط باشيم".
بهروز كريمي‌زاده، از ديگر فعالان دانشجوي دانشگاه تهران نيز طي سخناني گفت: "دانشجو، بلند‌گوي اعتراض آزادي‌خواهان است. خواسته ما آزادي تشكل‌ها و بركناري برخي مسوولان و روساي انتصابي دانشگاه‌ها، لغو تمام احكام مربوط به فعالان سياسي دانشجو، آزادي فعاليت‌هاي اجتماعي در عرصه عمومي و مهمتر از اينها مخالفت با هر گونه دخالت خارجي از هر طريق است".
مهدي اميني‌زاده دانشجوي ستاره دارنيز در اين تريبون آزاد دانشجويي گفت: "منع تحصيل دانشجويان تحت عنوان ستاره دار ظلم بسيار بزرگي است كه نبايد در مقابل آن ساكت ماند".
وحيد عابديني، عضو سابق انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران نيز در ادامه و در واکنش به طرح شعار "آزادي، مساوات، تحريم انتخابات" گفت: "قرار بود اينجا تجمع همه نيرو‌هايي باشد كه به دموكراسي و استقلال دانشجويان معتقدند. قرار نبود در مورد تحريم انتخابات صحبت شود".
علي عزيزي از دانشجويان ممنوع‌الورود شده به دانشگاه اميركبير نيز در اين تريبون آزاد گفت: "محروميت دانشجو از تحصيل، حذف منتقدان از دانشگاه است. اين حركت‌‏ها در جهت خفه كردن صداي دانشجو است. با اين كارها مي‌‏خواهند پايگاه دانشجويان منتقد را در دانشگاه‌‏ها تسخير كنند".
علي سياسي راد نيز طي بياناتي وضعيت حاكم بردانشگاه و نوع مديريت در دو سال گذشته را واجد انتقادات شديد دانست.
شعار اتحاد بدهيم
سعيد حبيبي، دبير سابق دفتر تحكيم وحدت در ادامه اين تريبون آزاد دانشجويي گفت: " 16 آذر روز دانشجو و روز ماست. ما حق داريم در روز خود، اعتراض كنيم. چراكه اعتراض حق ما و شرط وجود ماست".
وي افزود: "سخنم با شما دانشجويان است و نه مسوولان. اگر مي‌خواهيم مشكلاتمان حل شود، بايد بپذيريم كه همه جنبش‌هاي اجتماعي وارد اين مبارزه شوند. جنبش دانشجويي که گروه پيشرو است مي‌تواند جنبش زنان و كارگران را با هم پيوند دهد".
حبيبي سپس در واكنش به درگيري چند دانشجو در تجمع گفت: "به اختلافات دامن نزنيد، امروز روزدعواي ما نيست، شعاراتحاد بدهيد".
حبيبي سپس با بيان اينکه مخاطب وي "وزير علوم و رئيس جمهور نيست"، گفت: "وزير علوم کوچکترين لياقت و کياستي براي اداره اين وزارتخانه ندارد، احمدي نژاد هم به نظر من هيچ گونه مشروعيتي ندارم. روي صحبت من با شما دانشجويان است".
او سپس با اشاره به نقش ويژه جنبش دانشجويي افزود: "دانشگاه فقط مسائل صنفي خودش را دنبال نمي کند. اولين قدم ما مسائل صنفي است و دومين قدم مسائل سياسي، و سومين قدم ما زمينه سازي براي تغييرات بنيادين اجتماعي است".
حبيبي در پايان گفت: "امروز زمان صحبت کردن آرام نيست بلکه امروز روز فرياد زدن در اقصي نقاط کشور است".
در بخش ديگري از اين مراسم همچنين نامه ناصر زرافشان خطاب به دانشجويان معترض خوانده شد. در بخشي از اين نامه كه توسط مرتضي اصلاح‌‏چي، دبير انجمن اسلامي دانشگاه علامه قرائت شد آمده بود: " 16 آذر را در شرايطي گرامي مي‌‏داريم كه برخوردهاي بسته تمام قد خود را در برابر جامعه و نيازهاي رو به رشد و پيشرفت آن قرار داده؛اما دقيقا در همين شرايط زنده نگه داشتن ياد و خاطره آرمان‌‏خواهي و مبارزات دانشجويي ضروري‌‏تر و موكدتر از هميشه است".
در ادامه پيام دكتر ابراهيم يزدي دبير كل نهضت آزادي ايران توسط يكي از دانشجويان قرائت شد. در بخشي از اين پيام آمده بود: "ما مهمترين وظيفه دانشجويان و دانشگاهيان را دفاع از «آكادمي آزاد» به عنوان يك مفهوم مدرن مي‌‏دانيم و معتقديم تمامي طيف‌‏هاي مختلف سياسي فعال در دانشگاه‌‏ها بايد بر سر اين هدف به اشتراك در نظر و ائتلاف در عمل برسند".
مراسم در اينجا و با توجه به اعلام خاتمه آن توسط دفتر تحكيم وحدت، به پايان رسيد، اما نگهبانان قفل و زنجير به دانشجويان اجازه خروج ندادند. اين مسئله موجب راهپيمايي دانشجويان در داخل دانشگاه و تجمع آنان در مقابل در اصلي و در 16 آذر شد.
ماموران علت جلوگيري از خروج دانشجويان را شلوغ شدن خيابان اعلام مي كردند. آنها خطاب به دانشجويان مي گفتند: "اگر اجازه دهيم بيرون برويد با اين جمعيت انقلاب مي شود".
در همين حال به عده اي از دانشجويان فعال اطلاع دادند كه قصد دستگيري آنان وجود دارد؛ خبري که تا زمان تنظيم اين خبر گزارش، کسي اطلاعات بيشتري از آن نداده است.
گفتني است که مراسم امروز در حالي برگزار شد كه بسيج دانشجويي نيز خبر از تجمع ديگري با همين عنوان و در همين ساعت در همان محل و مقابل دانشكده فني با سخنراني رحيم پور ازغدي، از گردانندگان روزنامه کيهان داده بود كه به علت عدم استقبال خود به خود برگزار نشد.
در آغاز اين تجمع، دانشجويان به سه دسته كرد ها، چپ ها و طرفداران دفتر تحكيم وحدت تقسيم شده بودند و هر يك نيز شعارهاي خود رامي دادند. عده اي از تحريم و عده اي از شركت در انتخابات مي گفتند. عده أي هم شعار هاي چپ مي دادند. اما اين انشقاق در ادامه مراسم با سخنراني سعيد حبيبي، نيكو نسبتي، تقي رحماني و.. .. از بين رفت و شعارها هماهنگ شد.
به گفته برخي از دانشجويان از چند روز پيش تلفن هايي به برخي از فعالان دانشجويي شده و آنان از حضور در تجمع منع شده بودند. به نظر نمي رسيد کسان زيادي به اين تلفن ها ترتيب اثر داده باشند.
تجمع دانشجويان تا ساعت 5 طول كشيد. پس از آن كم كم دانشجويان اجازه يافتنداز دانشگاه بيرون بيايند. اما حضور نيروهاي امنيتي همچنان تا دير وقت شب پر رنگ بود.
برداشته شده از روزآنلاین

Wednesday, December 06, 2006

نماينده اصولگرا در واکنش به تحصن دانشجويان :فعالان دانشجويي مزدور آمريکا هستند


چهارشنبه 15 آذر 1385 [2006.12.06]
نويد احمدي
"چه كسي گفته همه حق تحصيل دارند؟ چه كسي گفته تحصيل حق همگاني است؟ چه كسي گفته شما فعالان دانشجويي بايد تحصيل كنيد؟ مزدوران آمريكا حق تحصيل ندارند، تمام فعالان دانشجويي مزدور آمريكا هستند".
اين بخشي از صحبت هاي كوچك زاده، نماينده تهران در مجلس شوراي اسلامي بود. وي كه صبح ديروز در حال ورود به مجلس شوراي اسلامي به تحصن دانشجويان ستاره دار در مقابل مجلس برخورده بود، با گفتن چنين سخناني و با حالتي بسيار عصباني به ميان دانشجويان رفت.
وي در ادامه وقتي متوجه حضور خبرنگار پارلماني خبرگزاري شد كه در حال نوشتن اظهارات او بود، با خشونت به او گفت: "تو به چه حقي حرفهاي مرا مي نويسي؟"
خبرنگار كه مي خواست از درگيري بپرهيزد، سعي كرد از مهلكه درو شود اما كوچك زاده با دنبال كردن او از نيروهاي امنيتي خواست او را دستگير کنند. و به هر حال خبرنگار متوقف و برگه هاي خبر نويسي وي ضبط شد. اين برخورد صبح ديروز زماني رخ داد كه حدود بيست تن از دانشجويان ستاره دار ممنوع از تحصيل در مقابل مجلس تحصن كرده بودند. در اين تجمع كه همزمان با شروع جلسه علني مجلس آغاز شده بود، دانشجويان نسبت به عدم ثبت نام خود در مراكز آموزش عالي به دليل فعاليت سياسي در دانشگاه و عضويت در انجمن‌‌‏هاي دانشجويي، اعتراض كردند.
در تجمع ديروز دانشجويان ستاره دار، چند تن از نمايندگان از جمله اعلمي، مشيري، مصباحي مقدم، تمدن، محجوب وعليخاني در ميان دانشجويان حضور يافتند وبه حرفهاي آنان گوش دادند. پس از آن سه تن از دانشجويان به همراه نمايندگان به داخل مجلس رفتند تا پي گير امر باشند وبقيه نيز به درخواست اكبر اعلمي و شهريار مشيري به تحصن خود پايان دادند.
در اين زمينه پيمان عارف، دانشجوي ستاره دار باز مانده از تحصيل به روز گفت: "ما با پلاكارد هايي كه همراه داشتيم از ساعت 10 صبح تحصن خود را در مقابل مجلس آغاز كرديم. روي اين پلاكارد ها نوشته شده بود طبق اصل 130 قانون اساسي تحصيل حق مسلم ماست، وزير دروغگو استيضاح بايد گردد، وزير بي كفايت استعفا استعفا و...".
وي افزود: "با توجه به حضور بسيار پر رنگ و محاصره گونه نيرو هاي امنيتي هيچگونه برخوردي با ما صورت نگرفت".
پيمان عارف در ادامه در مورد واكنش نمايندگان گفت: "برخي از نمايندگان همچون آقاي مظفر از كنار ما با بي تفاوتي رد شدند؛ برخي مثل كوچك زاده اصولا تحصيل را حق مشروع ما نمي دانند و برخي ديگر هم همچون اكبر اعلمي، شهريار مشيري، محجوب و.. قول پيگيري و مساعدت دادند".
وي در ادامه گفت: "پس رفتن نمايندگان متحصنين به داخل مجلس و ديدار با برخي از نمايندگان قرار شد بحث تحصيل ما از طريق وزير اطلاعات نيز پيگيري شود".
وي در پايان گفت: "به علت تعطيلي هفته آينده مجلس شوراي اسلامي، نمايندگان متحصنين از دو هفته آينده باز هم بحث تحصيل دانشجويان سه ستاره را از طريق نمايندگان مجلس پيگيري خواهند كرد.

برداشته شده از روزآنلاين